نگاهی به مجموعه داستان «پشتِ فرودگاه»
حاشیهنشینها به روایت نویسنده جوان رشتی
اختصاصی جارستان: محمود رضایی، نویسنده جوان رشتی در نخستین کتابش، تحت عنوان پشتِ فرودگاه، چهارده داستانِ بههم پیوسته از انتها به ابتدا، بیست و سهسالگی تا هفت سالگیِ رسول را روایت کرده است. راوی این مجموعه داستان در خانوادهای چهارنفری، در کنار پدر، مادر و برادر و دیگر هممحلیها از هر قماشی، حسینناطق، سِدزرشکی، میتراسیاه، مشآقا، گلناز، احمد و… در هر داستان با تبعیضها و تضادهای جامعه نابودشده شهر سر و کار دارد. تضادهایی از جنس جامعه امروزی که گاهی به خشونت تبدیل میشود. خشونتی که تاثیرات مخرب آن در فرد و جامعه اطرافش را در داستان لمس میکنیم.
روایتهای سنین کودکی رسول سرشار از بازیهای کودکانه و شیطنت است. ماجرا از نگاه کودکانه روایت میشود. رسول با بالا رفتن سن و ورودش به دوره نوجوانی، جنس روایتش نیز تغییر میکند و وارد مرحله جدیدی میشود.
ما در طول چهارده داستان «پشتِ فرودگاه» شاهد تضادها و اختلافات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستیم که به مرور محصول نهایی خود، یعنی ترس، وحشت و در نهایت خشونت را به بطن جامعه تزریق میکند و رسول گاه خودآگاه و گاه ناآگاهانه در تلاش برای تغییر وضعیت موجود برمیآید.
محله پشت فرودگاه که از نقاط حاشیهنشین شهر رشت به حساب میآید (محلهای با آسمانی ابری، بارانی و غمگین؛ زمینی سنگلاخی، گِلی و خشن؛ خانههایی سنگ بلوکی با بام هایی حلبی و ناودانهای سوراخ) باید تخریب شود تا فضای سبز فرودگاه بزرگتر وسیعتر شود.
شروع داستان با درگیری اهالی محل با ماموران شهرداری است که برای تخریب به محله آمدهاند و در نهایت مجبور به ترک زندگانی خود در خانههای زنگزده و فرسوده با تمام خاطرات خود هستند. این شیوه اعمال قدرت توأم با سرکوب که در داستان «ذکرخیر رسول؛ بیست و سهسالگی» شاهد آن هستیم، باعث درگیری و نزاع بین عاملین شهرداری و رسول میشود.
حال آنکه در ادامه داستان به محلههای بالا شهر رشت نظیر گلسار هم میرویم که با ساختمانهای سربه فلک کشیده و خوشساخت که نشانگر توزیع ناعادلانه و ناکارآمد سرمایه در قالب معماری و شهرسازی هستند، مواجه خواهیم شد که در داستان « ذکرخیر رسول؛ بیست و دوسالگی» نویسنده با ذکر جزئیات به توصیف این اختلافات و احوالات شخصیتهای داستان پرداختهاست.
در داستان «ذکرخیر رسول؛ نوزده سالگی» رسول بههمراه دوستش برای اجرا نمایش در جشن چهارشنبهسوری یک خانواده مفرح به دهکده ساحلی انزلی میرود و اینبار شاهد تفاوتهای سبک زندگی و رفتاری-تربیتی هستیم. با اینکه این موضوع تاحدی سوژهای تکراری در کتابهای داستانی و آثار سینمایی به حساب میآید و مخاطب این جنس از آثار را به خوبی میشناسد، اما این بار نویسنده با زاویه دید خود و اضافهکردن اِلمانهای طنز به متن از تکراری و کسلکننده شدن داستان جلوگیری میکند و خط داستانی خود را به کمک این المانها به خوبی پیشمیبرد تا فضای غمگین و تلخ حاکم بر داستان، وضعیت را تبدیل به مصیبت نکند و مخاطب بتواند بهراحتی و با فراغبال داستان پیشرو را به اتمام برساند.
مجموعه داستان «پشتِ فرودگاه» توسط انتشارات چشمه چاپ و روانه بازار کتاب شدهاست. این مجموعه داستان موفق به کسب رتبه سوم «جشنواره داستان مازندران» شده است. نامزد برترین مجموعه داستان سال از نهمین دورهی جایزه ادبی «هفت اقلیم» و حضور در جمع برگزیدگان دوره اول داوری جایزه ادبی «روایت» از دیگر دستاوردهای مجموعه داستان «پشت فرودگاه» است. محمود رضایی، نویسنده رشتی این مجموعه داستان، متولد ۱۳۷۰ است.
برچسب ها :جارستان ، حاشیه شهر ، خبر رشت ، خبر گیلان ، داستان پشت فرودگاه ، رشت ، رشت_سحرخیزفومنی ، سحرخیز_رشت ، سحرخیز_وکیل ، علیرضا_سحرخیز ، گیلان ، محمود رضایی ، هنری ، وکیل_سحرخیز ، وکیل_علیرضا_سحرخیز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰